آهنگ بر بال عقاب یادمان شهید عباس دوران
تاریخ انتشار: ۳۱ تیر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۵۹۶۳۸۳
شهید عباس دوران و همرزمانش در سال ۱۳۶۱ و در چنین روزهایی برای ناامن کردنِ آسمان بغداد، دست به عملیاتی زد که جهانیان را متحیر کرد.
به گزارش مشرق، شهید عباس دوران یکی از خلبانانِ دلاور کشورمان بود که در دو سال نخستِ جنگ تحمیلی، بیش از 120 پرواز برون مرزیِ موفق داشت. او در سال 1361 و در عملیات بغداد شهید شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
30 تیر مصادف با سالگرد شهادت خلبان عباس دوران است. آهنگ «بربال عقاب» ساختهی سعید نیاکوثری است که برای یادمان فرمانده اسکادران هوایی ایران؛ عباس دوران ساخته شده است. اجرایی که در ادامه میبینید و میشنوید، مربوط به اجرای صحنهایِ «بر بال عقاب» در سال 1388 در دانشگاه شیراز است.
همچنین سعید نیاکوثری که همشهریِ شهید دوران(او اهل شیراز بود) محسوب میشود، یادداشتی در ستایش رشادتهای شهید دوران نوشته که در ادامه میخوانید:
سال 1361 ، دیرگاهی است شعلههای جنگ تور سفید دختران را بر شانهها شال سیاه کرده است، ایران در آتش و لبریز بغض در گلو مانده ترورهای متعدد شخصیتهای تراز اول است و ماتم زده تازه کفن رفتههای شهید، غرش جنگ و گزش ترعیبها و تحریمها هوای میهن را بغض آلود کرده، اما اینجا سرزمین ایران است.
اینجا ایران، سرزمینی که عقابان تیز پروازش هرگز چشم بر هم نمیسایند و غنودن بر نمیتابند، بغداد چون آفتاب آخرین روز تیرماه سال 1361 در خواب است، ساعت سه بامداد را نشان میدهد، پایگاه هوایی همدان را شوری دیگر فرا گرفته است، چهار فروند عقاب تیز پرواز آماده رستن از خاک بال میآرایند، آخرین چکاپهای پرواز در سکوت پایگاه انجام میشود بدون ارتباط رادیویی و شنود شغالها، هشت قلندر شاهنامه وارد اتاق فرماندهی شده و بیریفینگ میگیرند، آنها به چه میاندیشند؟
فلق فردا با خون کدامیک سرخی شفق میگیرد؟ قرعهی دولت دوست به نام که خواهد خورد؟ هنوز هیچکس نمیداند، لحظاتی بعد عباس دوران لبخند زنان با هفت عقاب دیگر به باند غربی آشیانه میرسند، پیش از آن، همه کلاه و چتر نجات از اطاق تجهیزات گرفتهاند، آخرین وداع با آشیانه، عباس فرماندهی چهار سورتی پرواز را بر عهده دارد.
اوج ظلمت شب تاریک 30 تیر ماه 1361 نوید صبح شکوهمند آزادی از شکیب تن و رهایی از اسارت خاک میدهد، امیر آرزوها، کودک هشت ماهه دوران، آن شب در خواب است.
نبض زمان غریبانهتر میزد و ساعت اتاق تیک تاک آخرین ثانیهها را به نوسان آورد، همسر شهید، بیقرار دل به ذکر تسبیح دارد و با لالای کودک خود مثنوی شب هجران میسراید، لالا لا لا گل پونه بابا رفته میاد خونه، لالا لالا گل بادوم بخواب آروم بخواب آروم.
اما عباس را دیگر قراری نیست، شوق پرواز قرار بودن را ربوده است باند 1و2و3و4 شرقی آماده میشود، موتورهای پرواز روشن و اشکها و لبخند قرین ...
شماره معکوس 3...2...1 رو به سوی معبود، میعادگاه را او مشخص کرده است، شکاریها از آشیان اوج میگیرند، آسمان پیش اوج پروازشان حقیر میشود، روشنای عشق مرز افق را میشکافد، عباس آرام اما بی صبرانه زمزمه میکند:
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک / چند روزی قفسی ساختهاند از بدنم
جغرافیای زمین خط مرزی را نشان میدهد، ارتفاع پرواز باید کم شود تا از نگاه شوم شغالها دور ماند، از این لحظه عباس را تنها فرصتی است تا اذان صبح و او باید بغداد خفته در خواب را بیدار کند، 15 دقیقه تنها فرصت طلایی که در دست فرمانده پرواز است، سه سورتی همراه با او پس از شیرجهای به سمت بصره میروند و از خرمشهر مجددا به خاک پاک وطن باز میگردند.
عباس را مأموریتی دیگر نیز هست او به همراه کمک خلبان ستوان یکم احمد کاظمی به سمت پالایشگاه الدوره حرکت میکند، باید دیوار صوتی را آنچنان بر سر بغداد و صدام بلرزاند تا تمام ستارههای نشسته بر شانهاش را بر سرش آوار کنند.
دیوار صوتی به غرش رعد آسای عقاب تیز پرواز به شدت میشکند، آذرخش ترس، امان از بغداد گرفته است گارد امنیت هنوز منگ بادهی دوشین است، عباس همچنان پیش میتازد، او پرچینهای ملکوت را میبیند و بوی بهشت را میشنود.
سالن کنفرانس سران متعهد، لبریز رعب است آتش ضد هواییها میکوشند با تمام قوا عقاب را به زمین باز نشانند شلیکها بی امان و گلولهها در آسمان معلق و حیران، بمب افکن شکاری لانه کفتار پیر را نشانه میرود و سه فقره موشک را از خدنگ میرهاند ، بمبها با فشار انگشتانش از حصار میرهند و فرو میافتند، اشداء علی الکفار بانگ مرگبار یجعلون اصابعهم فی اذانهم من الصواعق حذر لموت، بغداد را در بر میگیرد، دوران بار سنگین پروازش را بر بغداد فرو ریخته و آماده بازگشت به آغوش وطن و شاید در اولین فرصت دیدار تازهای از کودک خردسالش!
اما فتنه دشمن بال پرواز سمت راستش را دریده است، عباس میداند این بامداد را دیگر برای او فلقی نیست، همسفرش اما بیقرار و آماده ایجکت و عباس شتابان دکمه ایجکت کمک خلبان را آزاد میکند شعلههای حریص آتش با هالهای از دود، ستوان یکم کاظمی در میانه زمین و آسمان زیر رگبارهای دشمن چتر نجات میگشاید و ناگهان به یاد می آورد عباس چتر نجات نگرفته است...
اما هنوز نمیداند عقاب تیز پرواز آسمان ایران در چه اندیشهای است!
عباس با بال سوخته و حریقی که بی پروا طعمه خویش را میبلعد با سرعت به سمت محل اجلاس میرود و همای آهنین خود را بر بنای قلعه کرکسها میکوبد تا چهل دزد بغداد سودای خواب آرام از سر به در کنند و اینک ما و امیرهای دوران آسوده بخوابیم.
پیکر شهید عباس دوران در تیرماه 1381 به آغوش وطن بازگشت پرهای ریخته در قفسش و آنچه از او به یادگار ماند رهایی از حقارت خاک به شوق برآمدن به افلاک بود. صدای سایش بالهای پروازش در قطعه بر بال عقاب گویای دل آسمانیاش است که او را از شکیب زندان خاک و حقارت ناسوت هبوط به اوج افلاک فرامیخواند.
نوشته سعید نیاکوثری زمستان 1366
بازنگری و تصحیح تیر 1400
منبع: مشرق
کلیدواژه: کرونا تحولات افغانستان المپیک توکیو موسیقی شهید عباس دوران عراق شهید عباس دوران تیز پرواز بال عقاب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۵۹۶۳۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رکوردار بالاترین پرواز با بالگرد در جهان به روایت آسمان غرب
هشتم اردیبهشت، سالروز شهادت قهرمانی است که رکوردار بالاترین پرواز با بالگرد در جهان است و محمد عسگری در فیلم سینمایی« آسمان غرب» که این روزها روی پرده سینما در حال اکران بوده، به روایت مقطع کوتاهی از زندگی او میپردازد؛ این کارگردان در گفتوگو با ایمنا از عشق به وطن شهید علیاکبر شیرودی میگوید.
به گزارش خبرگزاری ایمنا از مازندران، این برای چندمین بار است که دیالوگهای طلایی میلاد کیمرام در نقش شهید شیرودی، تماشاگران را سر وجد آورده است «چه جوری وایسم و ببینم، خاکم رو دارند میگیرند، زن و بچه مردم رو میکشند، به ناموسمون دارند، تجاوز میکنند، نمی تونم، الان باید وایسیم و دفاع کنیم.»
جادوی سینما در روایت قهرمانان این بار هم مؤثر افتاده است و همه مجذوب فیلمی شدهاند که به بازخوانی تحولات روزهای ابتدایی آغاز جنگ تحمیلی و نقش آفرینی خلبانان هوانیروز در دفاع از میهن تمرکز دارد.
در دو سه روز ابتدایی پس از حمله نیروهای بعث عراق به خاک ایران، علیاکبر شیرودی به همراه جمع اندکی از همراهانش در نیروی هوایی تن به دستورات بالا نمیدهد و ترجیح میدهد نسبت به آن تمرد کنند! همین تمرد از یک دستور نظامی اما تأثیری شگرف بر ادامه تحولات جنگ میگذارد.
«آسمان غرب» تلاش کرده است تا این چند روز ملتهب را به تصویر در آورد و روایتی از قهرمانی را به تصویر بکشد که جانش را در راه وطن و مردمش فدا کرد و امروز کلمه شهید کنار اسمش نصب شده است.
محمد عسگری، کارگردان این فیلم به دنبال روایت بزرگمردی است که ستاره درخشان جنگهای کردستان نام گرفته بود و به گفته شهید «ولی الله فلاحی» رئیس وقت ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی: «ناجی غرب و فاتح گردنهها و ارتفاعات آریا، بازی دراز، میمک، دشت ذهاب و پادگان ابوذر بود. او غیرممکنها را ممکن ساخت».
شهید شیرودی همچون آهنربایی است که آدمها را به خود جذب میکندعسگری در گفتوگو با خبرنگار ایمنا از مازندران درباره انتخاب موضوع فیلمنامهاش که درباره یک مقطع کوتاه از زندگی شهید شیرودی است، میگوید: در یک بخش به لحاظ فنی برای هر کارگردانی جذاب است که در آسمان کارگردانی کند، حالا به واسطه هر چیزی که ممکن است یک هواپیما یا یک بالگرد باشد اما در بخش شخصیت، شیرودی یک شخصیت آهنربا گونهای است که آدم را جذب خودش میکند.
وی میافزاید: بهویژه در این دوره زمانه ما، اینکه یک نفری بهخاطر غیرتی که به وطنش، خاکش، مردمش، ناموسش، خانوادهاش و نظامش و هر آنچه فکر میکنید دارد، در یک موضوعاتی گنجانده میشود که یک آدمی دادخواه و عدالتخواه باشد تا پشت مردمش باشد و این روحیه برای من روحیه جذابی است؛ اینکه وجوه اصلی یک قهرمان را در خود دارد.
کارگردان آسمان غرب با بیان اینکه این دلایل موجب انتخاب این شخصیت شد، ادامه میدهد: زمانی که دیدم سوژه مناسبی است، آن را انتخاب کردم، ضمن اینکه برهه زمانی را که به آن در فیلمنامه پرداختم، به مانند خورشیدی دیدم که به واسطه عمل آنها میدرخشید اما گذر زمان روی آن سایه انداخته بود.
عسگری اضافه میکند: رخداد دراماتیک و حماسه گونهای که در روزهای ابتدای جنگ انجام میدهند و ارتش سازمان درستی نداشت و سپاه تازه داشت، شکل و قوت میگرفت و این ماجرا باعث میشود تا شرایط ویژهای پیدا کند و اینها باعث میشود تا مرا بتواند برای ساخت موضوعی جذب کند که انجام هم شد.
آسمان غرب، نمونهای از تمام آسمان ایران استکارگردان نامی چهلودومین جشنواره فیلم فجر با اشاره به شناختش از شهید شیرودی قبل از آغاز ساخت فیلم میگوید: اطلاعاتم در این مورد شهید، اطلاعات محدودی بود که دیگران هم دارند، اما آنچه در ساخت این فیلم کمک کرد، گفتوگوهای میدانی با همرزمان شهید بود، ضمن اینکه مطالعات و اتفاقاتی که در آن برهه از زمان رخ داد، بخشی از ساخت فیلمنامه بوده است.
وی میافزاید: حضور میدانی در سرپل ذهاب، پادگان ابوذر و اتفاقات آنجا و همچنین گفتوگو با روستاییانی که در آن دوران از زمان و اینکه چرا آن کارها را در آنجا انجام داد، موجب شد تا فیلمنامه نوشته شود و به این شهید مجذوب شوم.
کارگردان اولین فیلم حوزه مقاومت به نام «اتاقک گلی» درباره انتخاب فیلم دومش به نام آسمان غرب میگوید: دلیل این نام به این خاطر بود که این موضوع در غرب کشور اتفاق افتاد و در آسمان، البته آسمان غرب نمونهای از تمام آسمان ایران است و معطوف به غرب کشور نیست، قطعاً در جنوب کشور هم همینطور بوده است، بههرحال ما قهرمانانی را داریم که به عنوان خلبان هستند و قهرمانی آنها در آسمان بوده است، حالا چه خلبان هواپیمای جنگی، بالگرد یا سایر که در روزهای جنگ مأموریتهای و پروازهای خاص و خطیر خودشان را داشتند.
عسگری با اشاره به استقبال مردم از اکران این فیلم روی پردههای سینما ادامه میدهد: یک اشتباهی در فیلمهای ما اتفاق افتاده است و آن این است که عنوانی روی فیلمی گذاشته میشود، مثلاً عنوان شیرودی یا قهرمان یک شخصیت کشوری یعنی زندگی آن، در صورتی که در این فیلم اینطور نیست، این فیلم رخدادی از روزهای نخست جنگ است که بر حسب اتفاق علیاکبر شیرودی قهرمان آن روزها بودند، بهخاطر همین برخی میآیند و میگویند که چرا معنویات شیرودی را نشان ندادید، در واقع اشتباه محض است که بخواهیم در ۱۰۰ دقیقه تمام آنچه را که شهید شیرودی بوده است، به نمایش درآوریم.
وی اضافه میکند: در این فیلم جنگندگی یا همان غیرت به وطن و جوهر انسانیت و اخلاق شهید شیرودی به نمایش در آمده است، شخصیتی که قهرمان ما در برههای از زمان بوده است و بزرگان از او به عنوان «مالک اشتر» زمانه اسم میبرند و آن بهخاطر سلحشوری و جنگندگی بوده است.
علاقه شهید شیرودی به حضرت امام راحلکارگردان آسمان غرب ادامه میدهد: نکته اول درباره روایت این فیلم بهخاطر سلحشوری، جنگندگی و قصه این سلحشوریها در آن دوره زمانه بوده است و نکته دیگر در مورد معنویات و خانواده شیرودی است که شما به عنوان یک فیلمنامهنویس به یک زاویهای نگاه میکنید و آن شخصیت و جوهره شیرودی محسوب میشود و آن ویژگی در جوان و نوجوان امروزی ملاک است و این قهرمان شجاع را دوست دارند و شما میخواهید آن را به جوان امروز نشان دهید، بنابراین باید به زبان روز به جوان امروز رساند.
وی تاکید میکند: هر چیزی باید زبان سینما باشد به عنوان مثال در این فیلم در یک جایی به امام و بنیانگذار جمهوری اسلامی شیرودی ایمان دارد و ابزار شیرودی و هر چیزی را که برجستگی شیرودی میبینید در بالگرد است؛ عکس امام را به آن میچسباند و به آن آهن بیخاصیت به لحاظ مفهومی جان میدهد و این همان زبان سینماست، که نوجوان و جوان سینما را دوست دارد.
عسگری با بیان اینکه با حضور در برخی از اکران فیلم در سینماها میبینیم که نوجوان و جوان با صوت و سرافرازی شیفته شیرودی میشوند و این نشانه خوب از نوع ارتباط جوان امروز با این قهرمانان است، میگوید: برخی فیلمها مثل موقعیت مهدی که خانواده فرمانده جنگ را مورد بررسی قرار میدهد و هدف آن مشخص است و هدف فیلم شیرودی مقاومت، ایستادگی شیرودی و همرزمانش در آن روزهای نخست جنگ است و این تفاوت بین ساخت فیلمهاست و مطمئناً در یک فیلم ۱۰۰ دقیقهای نمیتوان تمام وجوهات یک شخصیت مهم را مطرح کنید، شخصیتی که زمان خبر شهادتش به حضرت امام (ره) رسید، ایشان یک ربع به فکر رفتند و با اینکه درباره همه شهدا میگفتند خدا آنها را بیامرزد، اما درباره شهید شیرودی گفتند که او آمرزیده است، یا مقام معظم رهبری درباره این بزرگمرد فرمودند که شیرودی، اولین نظامی بود که به او اقتدا کردم.
کد خبر 748225